و تمام میشود 96 ... امسال

1)خواستم از همه آنچه امسال بر من گذشت بنویسم که کلی تغییر و تبدیل و تعهد بود، باز نشانه ها آمدند و صبحم را با مطلبی از امید شروع کردم و قبلتر وقتی فکر نوشتن این مطلب بودم ، از آرزوی کسی برای زیاد اشتباه کردن در سال جدید خواندم که اشتباه کردن را  نتیجه حرکت دانسته بود....

امروز اما وقتی آمدم  و این صفحه را خواندم ، بر تغییر بیش از همه خوشحالم، تغییری که آن کور سوی امید که بسیار در این خانه از آن گفته بودم را به روشنی واضح تبدیل کرده... شکر سال خوبی را پشت سر گذاشتم،  وارد جریانی شدم  که با بدبینی شروع شده بود، استرس و آشفتگی بسیار بهمراه داشت، روزها و شبهای بیخوابی و کار و تلاش برای درک موقعیت و فهمیدن همه اتفاقات و آدمها و افکار دور و برمان  نتیجه اش علاوه بر از دست دادن کلی وزن جسمی ، بدست آوردن وزنه های روحی بود، اعتماد به نفس رفته ام که برگشت مهمترین و بهترین نتیجه دلخواه من  است...

 تغییری که ثبات آورد و ثباتی که بر جریان رو به جلو سوار باشد قطعا حالم را هر روز بهتر میکند، فقط میماند آشفتگی، استرس و وسواس ...

امید که در سال جدید درگیر وسواس نباشم... نترسم از اشتباه که تمام اشتباهات گذشته که حسرتهای سالیان زیادی از عمرم بود ، امروز مرا واداشت به حرکت، ایستادگی و حال خوب امروزم مدیون همان اشتباهات است ...

2)آشنایی با ف بخش مهمی از اتفاقات این سال است... مهربان مثبت و آرام که استرسهای بی وقفه ام را مرحمی است..این روزها او درگیر  بیماری است، بیماری سخت میم ... رفتن دردناک و فراموش نشدنی میم تلخ ترین اتفاقی است که حتما تا سالها روح و روانم را درگیر خواهد کرد، بعد یکماه هنوز رفتنش را باور نکرده ام... خدایا ف نباید که بشود میم دیگر ... تو بخواهی نمیشود... 

امیدوارم  سال 97 پر تلاش باشم، بسیار سفر کنم،  بهتر ببینم، بیشتر بفهمم، محکم تر تصمیم  بگیرم و زیباتر بیاندیشم...



نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.